:حدیث قدسی 

.ماه رجب را ریسمانی بین خودم وبندگانم قراردادم ،هرکس به آن چنگ زند به من برسد
 
مراسم دعای کمیل آخرین پنجشنبه از ماه رجب
زمان برگزاری: سحرگاه جمعه 22 اسفند 1399دوساعت قبل ازاذان صبح
محل برگزاری: میدان امام حسین علیه السلام.میدان امام حسین(ع)
 


به مناسبت هفتم ذیحجه شهادت امام باقر علیه السلام چاپ
نوشته شده توسط حاج علیرضا بکایی  /  سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۲۵
این دو غریبه را بیرون کن !
بد جوری تو خودم بودم ؛ کسل و بی حال . مرتب بد می آوردم و انگیزه هیچ حرکت و کار مثبتی نداشتم . می دانستم حال خوبی ندارم ، اما نمی فهمیدم سر منشاء این چیزها کجاست و چرا این قدر به گرفتاری مبتلا می شوم ...
در این جور مواقع زود به حاج آقای مسجد که انسانی شریف ، متواضع و اهل معنویت بود ، مراجعه می کردم ؛ درست مثل وقتی که هنگام بیماری به دکتر می رفتم . مثل هر دفعه حاج آقا مرا با روی خوش پذیرفت . گفت : چی شده پسرم ؛ اتفاقی افتاده ؟
گفتم : حاج آقا ، حالم بد است . مرتب بد می آورم ؛ از این چاله در می آم ، تو یه چاله بزرگ تر می افتم . حال و حوصلة هیچ کاری رو ندارم . نمی دونم چرا این طوری شده ام .
حاج آقا لبخندی زد و گفت : چه جالب !
با تعجب گفتم : جالب ؟!
حاج آقا گفت : حال شما رو نمی گم . اتفاقاً قبل از آمدن شما حدیثی از امام باقر علیه السلام می خواندم ؛ اونو می گم چه جالب !
گفتم : میشه بیشتر توضیح بدین ؟
گفت : بله عزیزم . جالب بودنش به این است که حدیث دقیقاً مربوط به حالات شماست ؛ انگار قبل از این که شما بیایید و حال خودتون را شرح بدین ، خداوند دوای درد شما رو در این حدیث به من نشان داد تا من هم به شما بگویم .
گفتم : من هم مشتاق شدم ؛ بفرمایید استفاده کنیم .
حاج آقا گفت : امام باقر علیه السلام می فرماید : «مراقب باش کسالت و دلتنگی به سراغ تو نیاید . چون این دو ، کلید همه بدی ها هستند . کسی که کسل و بی حال می شود هیچ حقی را ادا نمی کند ، و هر کس که دلتنگی و بی حوصلگی را به خود راه دهد ، تحمل هیچ حقی را ندارد ... »(1)
همین طور که گوش می کردم ، حاج آقا گفت : سعید جان ، تا حالا دیده ای که یک غریبه مثلاً داخل خانه شما شود ؛ در این موقع شما و هر کس دیگر فوراً یقه او را می گیرید و می گویید : تو کی هستی ؟ چه طوری وارد خانه ما شدی ؟ و فوراً آدم احساس می کند که او دزد است و آمده تا خانه را خالی کند . ببین عزیزم ! کسالت و دلتنگی و بی حوصلگی ، غریبه هایی هستند که از جانب شیطان وارد خانه دل من و شما می شوند . اگر حواسمان نباشد و فوراًیقه اش را نگیریم و بیرونش نکنیم ، خانه من و شما را خالی می کند ؛ از چه ؟ از ایمان ؛ از معرفت ؛ انگیزه ، شوق ، حس مسئوولیت ، انجام وظیفه و ...
خوب دقت کن ! امام باقر علیه السلام فرمود : کسالت و بی حوصلگی «کلید همة بدی هایند».
سعید جان ، اگر دنبال «سر منشاء» حالات بد و به قول خودت «بد بیاری» هایت می گردی ، سر منشاء یا بفرمایش امام پنجم «کلید» همه این ها ، کسالت و بی حوصلگی است . بلند شو ، این دو تا غریبه را از خانه دلت بیرون کن ، تا کارهایت رو غلطک بیفتد !
... مثل همیشه حرف های حاج آقا آرامم کرد و راه را نشانم داد ؛ و این بار ، قربان امام پنجم بروم که به برکت ایشان مشکلم برطرف شد .
(1) منتهی الامال ، فصل 7 ، باب 4

بد جوری تو خودم بودم ؛ کسل و بی حال . مرتب بد می آوردم و انگیزه هیچ حرکت و کار مثبتی نداشتم . می دانستم حال خوبی ندارم ، اما نمی فهمیدم سر منشاء این چیزها کجاست و چرا این قدر به گرفتاری مبتلا می شوم ...

در این جور مواقع زود به حاج آقای مسجد که انسانی شریف ، متواضع و اهل معنویت بود ، مراجعه می کردم ؛ درست مثل وقتی که هنگام بیماری به دکتر می رفتم . مثل هر دفعه حاج آقا مرا با روی خوش پذیرفت . گفت : چی شده پسرم ؛ اتفاقی افتاده ؟

گفتم : حاج آقا ، حالم بد است . مرتب بد می آورم ؛ از این چاله در می آم ، تو یه چاله بزرگ تر می افتم . حال و حوصلة هیچ کاری رو ندارم . نمی دونم چرا این طوری شده ام .

حاج آقا لبخندی زد و گفت : چه جالب !

با تعجب گفتم : جالب ؟!

حاج آقا گفت : حال شما رو نمی گم . اتفاقاً قبل از آمدن شما حدیثی از امام باقر علیه السلام می خواندم ؛ اونو می گم چه جالب !

گفتم : میشه بیشتر توضیح بدین ؟

گفت : بله عزیزم . جالب بودنش به این است که حدیث دقیقاً مربوط به حالات شماست ؛ انگار قبل از این که شما بیایید و حال خودتون را شرح بدین ، خداوند دوای درد شما رو در این حدیث به من نشان داد تا من هم به شما بگویم .

گفتم : من هم مشتاق شدم ؛ بفرمایید استفاده کنیم .

حاج آقا گفت : امام باقر علیه السلام می فرماید : «مراقب باش کسالت و دلتنگی به سراغ تو نیاید . چون این دو ، کلید همه بدی ها هستند . کسی که کسل و بی حال می شود هیچ حقی را ادا نمی کند ، و هر کس که دلتنگی و بی حوصلگی را به خود راه دهد ، تحمل هیچ حقی را ندارد ... »(1)

همین طور که گوش می کردم ، حاج آقا گفت : سعید جان ، تا حالا دیده ای که یک غریبه مثلاً داخل خانه شما شود ؛ در این موقع شما و هر کس دیگر فوراً یقه او را می گیرید و می گویید : تو کی هستی ؟ چه طوری وارد خانه ما شدی ؟ و فوراً آدم احساس می کند که او دزد است و آمده تا خانه را خالی کند . ببین عزیزم ! کسالت و دلتنگی و بی حوصلگی ، غریبه هایی هستند که از جانب شیطان وارد خانه دل من و شما می شوند . اگر حواسمان نباشد و فوراًیقه اش را نگیریم و بیرونش نکنیم ، خانه من و شما را خالی می کند ؛ از چه ؟ از ایمان ؛ از معرفت ؛ انگیزه ، شوق ، حس مسئوولیت ، انجام وظیفه و ...

خوب دقت کن ! امام باقر علیه السلام فرمود : کسالت و بی حوصلگی «کلید همة بدی هایند».

سعید جان ، اگر دنبال «سر منشاء» حالات بد و به قول خودت «بد بیاری» هایت می گردی ، سر منشاء یا بفرمایش امام پنجم «کلید» همه این ها ، کسالت و بی حوصلگی است . بلند شو ، این دو تا غریبه را از خانه دلت بیرون کن ، تا کارهایت رو غلطک بیفتد !

... مثل همیشه حرف های حاج آقا آرامم کرد و راه را نشانم داد ؛ و این بار ، قربان امام پنجم بروم که به برکت ایشان مشکلم برطرف شد .

(1) منتهی الامال ، فصل 7 ، باب 4

 
دانلود کتاب ره توشه مناجاتیان حاج علیرضا بکایی